مقاله درباره عدالت از نگاه نهج البلاغه

ساخت وبلاگ
اختصاصی از هایدی مقاله درباره عدالت از نگاه نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره عدالت از نگاه نهج البلاغه


مقاله درباره عدالت از نگاه نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:9

عدالت از نگاه نهج البلاغه

عدالت یعنی رعایت کردن حقوق دیگران و تجاوز نکردن به حدود و حقوق آنها.
علیعلیه‌السلام می فرماید: العدل یضع الامور فی مواضعها یعنی عدل جریانها را در مجرای طبیعی خود قرار می دهد. عدالت این است که استحقاقهای طبیعی و واقعی را در نظر گرفته و به هرکس مطابق به کار و استعدادهایش و لیاقتش کاری داده می شود.
جای دیگر علیعلیه‌السلام می فرماید:

عدالت قانونی است عام و مدیر و مدبری است کلی و شامل که همه اجتماع را در برمی گیرد و بزرگراهی است که همه باید از آن بروند. (حکمت 437)

از نظر علیعلیه‌السلام آن اصلی که می تواند تعادل جامعه را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکر اجتماع سلامت به روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است، عدالت بزرگراهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد، اما ظلم و جور کوره راهی است که حتی فرد ستمگر را به مقصد نمی رساند.

علیعلیه‌السلام می فرماید:

همانا در عدالت گنجایشی خاص است، عدالت می تواند همه را در برگیرد و در خود جای دهد و آن کس که بیمار است اندامش آماس کرده در عدالت نمی گنجد باید بداند که جایگاه ظلم و جور تنگتر است. (خطبه 15)

یعنی عدالت چیزی است که می توان به آن به عنوان یک رمز، ایمان داشت و به حدود آن راضی و قانع بود. او عدالت را یک تکلیف و وظیفه الهی بلکه یک ناموس الهی می داند. هرگز راضی نیست که یک مسلمان آگاه به تعلیمات اسلامی تماشاچی صحنه های تبعیض و بی عدالتی باشد.

زهد و نهج البلاغه

زهد مرادف است با ترک دنیا و در نهج البلاغه به مذمت دنیا و دعوت به ترک آن زیاد بر می خوریم.

به نظر می رسد مهمترین موضوع از موضوعات نهج البلاغه که لازم است با توجه به همه جوانب کلمات امیرالمومنین تفسیر شود، همین موضوع است



و با توجه به اینکه زهد و ترک دنیا در تعبیرات نهج البلاغه مرادف یکدیگرند، این موضوع از هر موضوع دیگر در نهج البلاغه زیادتر است.

زهد و رغبت نقطه مقابل یکدیگرند، زهد یعنی اعراض و بی میلی در مقابل رغبت که عبارت است از کشش و میل. بی میلی دو گونه است، طبیعی و روحی. بی میلی طبیعی: آن است که طبع انسان نسبت به شیئی معین تمایل نداشته باشد مثل بیمار که میل به غذا و میوه ندارد که اینگونه بی میلی ربطی به زهد ندارد و به معنی مصطلح است.

بی میلی روحی: یا عقلی یا قلبی آن است که اشیائی که مورد تمایل و رغبت طبع است از نظر اندیشه و آروزی انسان که در جستجوی سعادت و کمال مطلوب است، هدف و مقصود نباشد. هدف و مقصود و نهایت آرزو و کمال مطلوب، اموری باشد مافوق مشتهیات نفسانی دنیوی، خواه آن امور از مشتهیات اخروی باشد یا اساساً از نوع مشتهیات نفسانی نباشد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره عدالت از نگاه نهج البلاغه
هایدی...
ما را در سایت هایدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5haidy6 بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:12